سید ابن طاووس در کتاب شریف و با برکت و عالی قدر جهان اسلام مهج الدعوات می فرماید :
ابن عبّاس رضى اللَّه عنه روايت مىكند كه بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله داخل شدم ديدم كه حضرت خندان و بسيار خوشحال هستند. عرض كردم: چه خبر است فداى شما باد پدر و مادرم اى رسول خدا؟ پس فرمودند: يا ابن عبّاس جبرئيل نزد من آمد در حالى كه به دست او صحيفهاى بود كه در آن دعائى از جهت كرامت من و از براى امّت من نوشته شده بود. پس جبرئيل گفت كه: يا محمّد اين را بگير و بخوان آنچه را كه در اوست و آن را تعظيم نماى. پس بدرستى كه اين گنجى از گنجهاى آخرت است و اين دعائى است كه خداى تعالى به تو و به امّت تو اكرام نموده است. پس گفتم: يا جبرئيل آن كدام است؟ پس جبرئيل كه رحمت خدا بر او و بر همه فرشتگان مقرّب باد گفت كه آن سبحان اللَّه العظيم بحمده است. ابن طاوس گويد كه: مقدّم مىدارم اوّلا ذكر ثواب اين دعا را تا سبحان اللَّه العظيم» پس مىگويم كه: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: [اى جبرئيل] و چه چيز است ثواب كسى كه اين دعا را بخواند؟ پس جبرئيل گفت: يا محمّد مرا از ثوابى سؤال نمودهاى كه آن را نمىداند مگر خداى تعالى، اگر همه درياها مركب و درختها قلم و فرشتگان آسمانها نويسنده بگردند و ثواب اين را به قدر هزار برابر مدّت بقاء دنيا بنويسند، هر آينه مركّب برطرف مىشود و قلمها شكسته مىشود و به يكدهم از ثواب آن نمىرسند. اى محمد قسم به حقّ كسى كه ترا به راستى به پيغمبرى فرستاده است كه نيست مردى و نه زنى كه اين دعا را بخواند مگر آن كه خداى تعالى از براى او ثواب چهار تن از فرشتگان و چهار پيغمبر را بنويسد.امّا پيغمبران پس اوّلا ثواب تو را اى محمّد و ثواب عيسى و ثواب موسى و ثواب ابراهيم عليهم السّلام را و امّا فرشتگان پس اوّلا ثواب مرا و ثواب اسرافيل و ثواب ميكائيل و ثواب عزرائيل را. اى محمّد هر مردى يا زنى كه اين دعا را در مدّت عمر خود بيست مرتبه بخواند پس به درستى كه خداى تعالى او را به آتش جهنم عذاب نمىكند و هر چند از گناهان او باشد مثل كف درياها و قطرههاى باران و عدد ستارهها و وزن عرش و كرسى و لوح و قلم و ريگ و موى و كرك و آفريدههاى بهشت و دوزخ كه خداى تعالى آن گناهان را مىآمرزد و از براى او به عوض هر گناهى هزار حسنه مىنويسد. اى محمّد و اگر آن شخص را همّى يا غمّى يا آزارى يا بيمارى يا علّتى يا تشنگى يا ترسى باشد و اين دعا را سه مرتبه بخواند، خداى تعالى حاجت او را بر مىآورد و شخصى كه از شير يا از گرگ بترسد يا داخل شدن بر پادشاه ظالمى را اراده داشته باشد و اين دعا را بخواند، پس خداى تبارك و تعالى از او هر بدى و مكروهى و آفتى را به حول و قوّت خود منع مىكند، كسى كه اين دعا را يك مرتبه در جنگ بخواند خداى تعالى او را قوّت هفتاد كس از جماعت حربكنندگان را قوّت مىدهد و كسى كه اين دعا را بر درد سر يا درد شقيقه يا درد شكم يا بر آزار چشم يا بر گزيدن مارى يا عقربى بخواند خداى تعالى همه آنها را برطرف مىكند. اى محمّد كسى كه به اين دعا اعتقاد نياورد پس او از من برى است و كسى كه آن را انكار نمايد، پس به درستى كه از او بركت و خير برطرف مىشود. پس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: اى جبرئيل از چه اين دعا بر همه دعاها تفضيل داده شده است؟ جبرئيل عرض كرد: از جهت آن كه اسم اعظم خداى تعالى در آن است و كسى كه اين دعا را بخواند قوّت حافظه و شعور و علم و عمر و صحّت بدن او چندين برابر زياده مىگردد و خداى تعالى از او هفتاد آفت از آفات دنيا و هفتصد آفت از آفتهاى آخرت را دفع مىنمايد.ذكر ثواب و شرح دعاء سابق تمام شد اكنون در ذكر ثواب و شرح دعاى ثانى شروع مىنمايم بخش دوم اجر دعا از حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات اللَّه و سلامه عليه از حضرت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده است آن كه فرمودند كه: جبرئيل عليه السّلام نازل شد در حالى كه و در عقب مقام ابراهيم نماز مىكردم. پس چون از نماز فارغ شدم از خداى تعالى براى امّت خود طلب آمرزش نمودم. پس جبرئيل عليه السّلام گفت: اى محمّد ترا حريص بر امّتخود مىبينم و حال آن كه خداى تعالى به بندگان خود رحيم است. پس آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله به حضرت جبرئيل عليه السّلام فرمودند كه: اى برادر من تو دوست بر من و بر امّت من هستى، مرا دعائى تعليم نماى كه بعد از من به سبب آن دعا امتم مرا ياد كنند. پس جبرئيل عليه السّلام گفت: اى محمّد وصيّت مىكنم ترا آن كه امّت خود را امر نمائى كه سه روز ايّام البيض را روزه گيرند كه سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماهى است، و وصيّت مىكنم ترا آن كه امّت خود را امر نمائى كه در اين سه روز اين دعاى شريف را بخوانند. پس به درستى كه عرش را حمله آن به بركت اين دعا برداشتند و من به زمين نازل می شوم و به آسمان بالا مىروم به بركت اين دعا و اين دعا بر درهاى بهشت و بر حجرهها و كنگرهها و بر منزلهاى آن نوشته شده است و به بركت اين دعا درهاى بهشت گشوده می شود و به سبب اين خلايق در روز قيامت به امر خدا محشور مىشوند و كسى كه از امّت تو اين دعا را بخواند، خداى تعالى عذاب قبر را از او برطرف مىكند و او را از فزع اكبر و از آفتهاى دنيا و آخرت نگاه مىدارد، و كسى كه آن را بخواند خداى تعالى او را از عذاب آتش نجات مىدهد، پس بعد از آن پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله جبرئيل را از ثواب اين دعا سؤال نمودند. پس جبرئيل عليه السّلام عرض كرد: يا محمّد هر آينه به تحقيق كه مرا از چيزى سؤال نمودهاى كه بر وصف آن قادر نيستم و اندازه او را به غير از خدا نمىداند؛ اى محمّد اگر درختهاى دنيا قلم و درياها مركّب و همه خلايق نويسنده بگردند بر نوشتن ثواب قارى اين دعا قدرت ندارند و بندهاى اين دعا را نمىخواند و حال آن كه اراده نموده باشد آزادى را مگر آن كه خداى تعالى او را آزاد مىگرداند و او را از قيد بندگى خلاص میكند و اين را مغمومى نمىخواند مگر آن كه خداى تعالى غم و اندوه او را برطرف نمايد و نمىخواند به اين دعا خداى را طلبكننده حاجتى مگر آن كه خداى عزّ و جلّ حاجت او را در دنيا و آخرت ان شاء اللَّه برآورد و او را از مرگ ناگهانى و هول قبر و فقر در دنيا نگاه مىدارد و خداى تبارك و تعالى به او اذن در شفاعت را در قيامت عطا مىنمايد در حالى كه روى او خندان باشد و خداى تعالى او را به بركت اين دعا در دار السّلام داخل مىكند و او را در غرفههاى بهشت ساكن مىگرداند و او را از حلّههاى جنّت مىپوشاند كه كهنه نمىشوند و كسى كه روزه گيرد و اين دعا را بخواند خداى عزّ و جلّ مىنويسد از براى او مثل ثواب جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل و ابراهيم خليل و موسى كليم و عيسى و محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين. پس پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: هر آينه به تحقيق كه تعجّب نمودم از بسيارى آنچه جبرئيل از ثواب از براى خواننده اين دعا ذكر نمود. بعد از آن جبرئيل عرض كرد: اى محمّد احدى از امّت تو نيست كه اين دعا را در مدّت عمر خود يك مرتبه بخواند مگر آن كه خداى تعالى او را روز قيامت محشور مىكند و حال آن كه روى او چون ماه شب بدر مىدرخشد. پس مردمان پرسند كه اين كيست؟ آيا اين شخص پيغمبر است؟ پس ملائكه گويند كه: پيغمبر و نه فرشته نيست بلكه او بندهاى از بندگان خدا است از فرزندان آدم كه در مدّت عمر خود يك مرتبه اين دعا را خوانده است و خداى عزّ و جلّ به او اين كرامت را بخشيده است.پس جبرئيل به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كرد: اى محمّد كسى كه پنج مرتبه اين دعا را بخواند در روز قيامت محشور خواهد شد و حال آن كه من بر قبر او ايستاده باشم و براقى از بهشت با من خواهد بود و ايستاده خواهم بود تا وقتى كه آن شخص بر براق سوار شود و از آن پائين نمىآيد مگر در دار النعيم دائمى و از براى او حسابى نخواهد بود و در بهشت همسايه ابراهيم عليه السّلام و در جوار محمّد صلّى اللَّه عليه و آله خواهد بود و من از براى خواننده اين دعا از مرد و زن ضامنم آن كه خداى تعالى او را عذاب ننمايد و هر چند گناهان او بيشتر از كف درياها و قطرههاى باران و برگ درختان و عدد مردمان از اهل بهشت و دوزخ باشد و آن كه خداى عزّ و جلّ امر نمايد از براى آن شخص ثواب يك حجّ و يك عمره مقبول بنويسند.اى محمّد كسى كه را در وقت خواب پنج مرتبه اين دعا را با وضو قرائت نمايد پس به درستى كه ترا در خواب مىبيند و تو او را به بهشت بشارت خواهى داد و كسى كه گرسنه يا تشنه باشد و چيزى را نيابد كه بخورد و نه آنچه را كه بياشامد يا آن كه بيمار باشد و اين دعا را بخواند پس به درستى كه خداى به بركت اين دعا از او برطرف مىنمايد آنچه را كه در اوست و او را چيزى مىدهد كه بخورد و بياشامد و از براى او مطالب دنيا و آخرت او را برمىآورد و كسى كه از او چيزى دزديده شود يا از او غلامى بگريزد پس برخيزد و وضو سازد و دو ركعت يا چهار ركعت نماز گذارد و در هر ركعت سوره حمد يك بار و سوره اخلاص دو مرتبه بخواند، پس بعد از سلام اين دعا را بخواند و آن صحيفه را كه اين دعا در آن نوشته شده باشد پيش روى خود يا در زير سر خود بگذارد، پس بدرستى كه خداى تعالى مشرق و مغرب را جمع مىكند و آن غلام گريخته را به بركت اين دعا بر مىگرداند ان شاء اللَّه تعالى و اگر از دشمنى بترسد پس اين دعا را بر خود بخواند خداى تعالى او را در پناهى محكم مىگرداند و دشمن بر او قدرت نمىيابد و بندهاى نيست كه اين را بخواند و بر او قرضى باشد مگر آن كه خداى تعالى قرض او را ادا نمايد و از براى او شخصى را ميسّر گرداند كه قرض او را ادا نمايد ان شاء اللَّه و كسى كه اين دعا را بر بيمارى بخواند خداى تعالى آن بيمار را به بركت اين دعا شفا مىدهد. پس اگر بنده مؤمنى كه به خداى عزّ و جلّ اخلاص داشته باشد، اين را بر كوهى بخواند هر آينه آن كوه به اذن خدا حركت مىكند و كسى كه به نيّتى خالص اين را بر آب بخواند هر آينه آن آب يخ مىزند و تعجّب مكن از اين فضيلتهائى كه در شأن اين دعا ذكر شد، پس به درستى كه در اين دعا اسم اعظم خداى تعالى است و بدرستى كه هر گاه اين دعا را قارى بخواند و آن را ملائكه و جنّ و انس بشنوند پس از براى خواننده آن دعا مىكنند و خداى تعالى دعاى ايشان را مستجاب مىگرداند و همه اينها كه مذكور شد به بركت خداى تعالى و به بركت اين دعاست و به درستى شخصى كه به خدا و رسول او و به اين دعا ايمان آورده باشد، بايد كه چيزى را به خاطر نگذراند و در دل خود به سبب آنچه در شأن اين دعا ذكر نموده شد، شكى نيندازد، به درستى كه خداى تعالى كسى را كه مىخواهد بدون اندازهاى روزى مىگرداند و كسى كه اين دعا را بخواند و ياد گيرد و بنويسد پس بايد كه به اين بر احدى از مسلمانان بخل نورزد. و حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: من اين دعا را در جنگى نخواندم مگر آن كه من در آن جنگ به بركت اين دعا بر دشمنان خود ظفر يافتم و آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند كه: شخصى كه اين دعا را بخواند به او نور اولياء در روى او عطا كرده مىشود و از براى او هر امر دشوارى آسان مىگردند و براى او هر امر آسانى ميسّر مىشود. پس بدرستى شخصى كه حقّ و حرمت اين را بشناسد، خداى تعالى او را از هر سختى نگاه مىدارد [و اگر قرض دارى آن را بخواند، خداوند قرض او را ادا نمايد] و براى او همه امرها را آسان مىگرداند و او را از هر مكروهى نگاه مىدارد و از او هر بدى را برطرف مىنمايد و او را از هر بيمارى و علّتى نجات مىدهد و همّ و غمّ را از او زايل مىگرداند. پس اين دعا را ياد بگيريد و ياد بدهيد پس بدرستى كه در اين دعا خير بسيار است.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ (تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ) سه بار این جمله را بگویید
و نام آن را الصحیفه نامیدند چون در داخل صحیفه ای به خدمت پیامبر اکرم نازل شد .
این هم معنی دعای الصحیفه :
تسبيح می كنم تسبيح خدايى كه بزرگ است و متلبّسم به حمد او منزه است خدا تعجب می كنم از خدائى كه چه چيز او را مالك گردانيده [و تعجب مىكنم از پادشاهى كه چه چيز توانا نموده است او را] و منزه است او و تعجب است از بسيار قادرى كه او را چيز بزرگ كرده او را و منزه است خدا و تعجب مىكنم از بزرگى كه چه چيز او را جليل نموده و منزه است او و تعجب است از بزرگى كه چه چيز او را شريف نموده و منزه است خدا و تعجب است از شريفى كه او را چه چيز مهربان نموده و تعجب است از مهربانى كه چه چيز او را عزيز نموده و تعجب می كنم از عزيزى كه چه چيز او را بزرگ نموده و تعجب مىنمايم از بزرگى كه چه چيز او را هميشگى نموده و تعجب است از دائمى كه چه چيز او را بلند نموده و تعجّب است از بلند مرتبهاى كه چه چيز او را رفعت داده و تعجب می نمايم از رفيعى كه چه چيز او را حسن داده و تعجب است از نيكوئى كه چه چيز او را نورانى گردانيده و تعجب است از روشنى كه چه چيز او را ظاهر كرده است و تعجب است از ظاهرى كه چه چيز او را پنهان نموده و تعجب از پنهانى كه چه چيز او را دانا نموده و تعجب است از دانائى كه چه چيز او را خبردار گردانيد و تعجب است از خبردارى كه چه چيز او را كريم نموده و تعجب است از بخشندهاى كه چه چيز او را مهربان نموده و تعجب است از مهربانى كه چه چيز او را بينا گردانيده است و تعجب است از بينائى كه چه چيز او را شنوا نموده است و تعجب است از شنوائى كه چه چيز او را نگاهدارنده گردانيده و تعجب است از نگاهدارندهاى كه چه چيز او را توانگر گردانيده و تعجب است از توانگرى كه چه چيز او را صاحب عطا نموده و تعجب است از دهندهاى كه چه چيز او را بىنياز گردانيده و تعجب است از بىنيازى كه چه چيز او را صاحب بخشش نموده و تعجب است از بخشندهاى كه چه چيز او را وسعت داده و تعجب است از رزق دهندهاى كه چه چيز او را صاحب بخشش نموده و تعجب است از صاحب بخششى كه چه چيز او را صاحب احسان نموده و تعجب است از صاحب عطيهاى كه چه چيز او را منعم گردانيده و تعجب است از نعمت دهندهاى كه چه چيز او را ستوده گردانيده و تعجب است از ستودهاى كه چه چيز او را رحيم گردانيده و تعجب است از رحمكنندهاى كه چه چيز او را سخت گردانيده و تعجب است از سختگيرى كه چه چيز او را قوّت داده و تعجب است از صاحب قوّتى كه چه چيز او را حليم نموده [او را حكيم گردانيده] و تعجب است از حلمكنندهاى [حكيمى] كه چه چيز او را صاحب قهر نموده و تعجب است از صاحب قهرى كه او را چه بر پاى داشته و تعجب است از بخود برپائى كه [چه چيز او را حمد كرده و تعجب است از حمد شدهاى] كه چه چيز او را هميشگى نموده و تعجب است از هميشهاى [كه او را چه باقى داشته و تعجب است از باقی اى] كه چه چيز او را بیهمتا نموده و تعجب است از بیهمتائى كه چه چيز او را يكتا نموده و تعجب است از يكتائى كه چه چيز او را مقصود و بىنياز گردانيده و تعجب است از بىنيازى كه چه چيز او را صاحب ملك نموده و تعجب است از مالكى كه چه چيز او را صاحب اختيار نموده و تعجب است از صاحب اختيارى كه چه چيز او را بزرگ نموده و تعجب است از بزرگى كه چه چيز او را كامل و تمام نموده و تعجب است از كاملى كه چه چيز او را تمام نموده و تعجب است از تمامى كه چه چيز او را نيكو گردانيده و تعجب است از نيكوئى كه چه چيز او را صاحب فخر نموده و تعجب است از فخركنندهاى كه چه چيز او را «1» دور ساخته و تعجب است از دورى كه چه چيز او را نزديك ساخته و تعجب است از نزديكى كه چه چيز او را غالب و قوى گردانيده و تعجب است از غلبهكنندهاى كه چه چيز او را مسلّط نموده و تعجب است از مسلّطى كه چه چيز او را عفوكننده نموده و تعجب است از عفوكنندهاى كه چه چيز او را احسانكننده كرده و تعجب است از احسانكنندهاى كه چه چيز او را نيكوكار نموده و تعجب است از نيكوكارى كه چه چيز او را قبول توبهكننده نموده و تعجب است از قبول توبهكنندهاى كه چه چيز او را جزا دهنده نموده و تعجب است از جزا دهندهاى كه چه چيز او را صاحب مغفرت نموده و تعجب است از آمرزندهاى كه چه چيزى او را بزرگ نموده است و تعجب است از بزرگى كه چه چيز او را صاحب جبروت نموده و تعجب است از صاحب جبروتى كه چه چيز او را جزا دهنده نموده و تعجب است از جزا دهندهاى كه چه چيز او را حاكم گردانيده و تعجب است از حكمكنندهاى كه چه چيز حكم او را ممضى نموده و تعجب است از حاكمى كه چه چيز جارى نموده امر او را و تعجب است از جارى در حكمى كه چه صفت صاحب رحم نموده او را و تعجب است از رحمكنندهاى كه چه صفت خلقكننده گردانيده او را و تعجّب است از خلقكنندهاى كه چه چيز او را صاحب غلبه نموده تعجب است از غلبه نمايندهاى كه چه امر او را صاحب مملكت نموده و تعجب است از صاحب مملكتى كه چه صفت او را صاحب قدرت نموده و تعجب است از توانائى كه چه چيز او را بلند مرتبه نموده و تعجب است از بلند مرتبهاى كه چه صفت او را شريف گردانيده و تعجب است از صاحب شرفى كه چه امر او را رزق دهنده گردانيده و تعجب است از روزى دهندهاى كه چه چيز او را نگاه دارنده رزق او را و تعجب است از نگاه دارنده رزقى كه چه چيز او را روزى بخشنده نموده و تعجب است از روزى گسترانندهاى كه چه چيز راهنما گردانيده او را و تعجب است از راهنمائى كه چه چيز او را راستگوى نموده و تعجب است از راستگوئى كه چه چيز او را ظاهر گرانيده و تعجب است از ظاهرى كه چه چيز منزّه از عيبها نموده او را و تعجب است از منزّهى كه چه چيز او را پاكيزه [ظاهر] نموده و تعجب است از پاكيزهاى [آشكارى] كه چه چيز او را پاك نموده و تعجب است از پاكى كه چه چيز باقى داشته او را و تعجب است از باقىاى كه چه چيز او را اعادهكننده نموده و تعجب است از اعادهكنندهاى كه چه چيز او را خلقكننده نموده و تعجب است از خلقكنندهاى [كه چه چيز او را نگاهدارنده نموده و تعجب است از نگاهدارندهاى كه چه چيز او را يارى كرده و تعجب است از يارىكنندهاى] كه چه چيز او را صاحب بخشش كرده و تعجب است از بسيار بخشندهاى كه چه چيز او را توبه قبولكننده نموده و تعجب است از توبه قبولكنندهاى كه چه چيز او را صاحب كرم نموده و تعجب است از صاحب كرمى كه چه چيز او را يارىكننده [بينا] نموده و تعجب است از يارىكنندهاى [بينائى] كه چه چيز او را سالم گردانيده و تعجب است از سالمى كه چه چيز او را شفا دهنده نموده و تعجب است از شفا دهندهاى كه چه چيز او را خلاصكننده نموده و تعجب است از نجات دهندهاى كه چه چيز نيكوكار نموده او را و تعجب است از نيكوكارى كه چه چيز او را طلبكننده نموده و تعجب است از طلبكنندهاى كه چه چيز او را صاحب ادراك نموده و تعجب است از ادراككنندهاى كه چه چيز او را قوى گردانيده و تعجب است از صاحب قوّتى كه چه چيز او را مهربان كرده و تعجب است از مهربانى كه چه چيز عادل نموده و تعجب است از عادلى كه چه چيز امر او را محكم نموده و تعجب است از محكمكنندهاى كه چه چيز او را داناى با تدبير نموده و تعجب است از حكيمى كه چه چيز او را كفيل و ضامن گردانيده و تعجب است از ضامنى كه چه چيز او را دانا گردانيده [و تعجب است از دانايى كه چه چيز او را با ستايش نموده خ. ل.- و تعجب است از دانايى كه چه چيز او را با رابطه كرده است و تعجب است از با رابطهاى كه چه چيز او را كافى كرده است و تعجب است از كافىاى كه چه چيز او را حسابكننده قرار داده و تعجب است از حسابكنندهاى كه چه چيز او را تام و كامل كرده و تعجب است از تام و كاملى كه چه چيزى او را قديمى گردانيده] و او را تسبيح می کنم تسبيح كردنى اوست خداى بزرگ و متلبّسم به سپاس او و همه حمد از براى خداست و معبودى مگر خدا نيست و خدا بزرگتر است از آنكه بوصف درآيد و از براى خداست حمد و نيست حركتى و نه توانائى مگر بخداى بلند مرتبه بزرگ دفعكننده هر بلائى. و اوست كافى مرا و نيكو معتمد است او.
*** البته این دعادردو کتاب البلد الامین و مصباح کفعمی نیز آمده است که با نسخه ی مهج الدعوات مقداری تفاوت دارند و شما برادران گرامی اگر قصد خواندن این دعا را دارید باید یکی ازاین منابع را برگزینید و به هیچ و جه به دستکاری آنها نپردازید تا به قول خودتون به یه نسخه ی کامل برسید ***
دعای الصحیفه به نقل از کتاب البلد الامین :
سبحان الله العظيم و بحمده من إله ما أقدره و سبحانه من قدير ما أعظمه و سبحانه من عظيم ما أجله و سبحانه من جليل ما أمجده و سبحانه من ماجد ما أرأفه و سبحانه من رءوف ما أعزه و سبحانه من عزيز ما أكبره و سبحانه من كبير ما أقدمه و سبحانه من قديم ما أعلاه و سبحانه من علي ما أسناه و سبحانه من سني ما أبهاه و سبحانه من بهي ما أنوره و سبحانه من منير ما أظهره و سبحانه من ظاهر ما أخفاه و سبحانه من خفي ما أعلمه و سبحانه من عليم ما أخبره و سبحانه من خبير ما أكرمه و سبحانه من كريم ما ألطفه و سبحانه من لطيف ما أبصره و سبحانه من بصير ما أسمعه و سبحانه من سميع ما أحفظه و سبحانه من حفيظ ما أملاه و سبحانه من ملي ما أوفاه و سبحانه من وفي ما أغناه و سبحانه من غني ما أعطاه و سبحانه من معط ما أوسعه و سبحانه من واسع ما أجوده و سبحانه من جواد ما أفضله و سبحانه من مفضل ما أنعمه و سبحانه من منعم ما أسيده و سبحانه من سيد ما أرحمه و سبحانه من رحيم ما أشده و سبحانه من شديد ما أقواه و سبحانه من قوي ما أحمده و سبحانه من حميد ما أحكمه و سبحانه من حكيم ما أبطشه و سبحانه من باطش ما أقومه و سبحانه من قيوم ما أدومه و سبحانه من دائم ما أبقاه و سبحانه من باق ما أفرده و سبحانه من فرد ما أوحده و سبحانه من واحد ما أصمده و سبحانه من صمد ما أكمله و سبحانه من كامل ما أتمه و سبحانه من تام ما أعجبه و سبحانه من عجيب ما أفخره و سبحانه من فاخر ما أبعده و سبحانه من قريب ما أمنعه و سبحانه من مانع ما أغلبه و سبحانه من غالب ما أعفاه و سبحانه من عفو ما أحسنه و سبحانه من محسن ما أجمله و سبحانه من مجمل ما أقبله و سبحانه من قابل ما أشكره و سبحانه من شكور ما أغفره و سبحانه من غفور ما أصبره و سبحانه من صبور ما أجبره و سبحانه من جبار ما أدينه و سبحانه من ديان ما أقضاه و سبحانه من قاض ما أمضاه و سبحانه من ماض ما أنفذه و سبحانه من نافذ ما أحلمه و سبحانه من حليم ما أخلقه و سبحانه من خالق ما أرزقه و سبحانه من رازق ما أقهره و سبحانه من قاهر ما أنشأه و سبحانه من منشئ ما أملكه و سبحانه من ملك ما أولاه و سبحانه من وال ما أرفعه و سبحانه من رفيع ما أشرفه و سبحانه من شريف ما أبسطه و سبحانه من باسط ما أقبضه و سبحانه من قابض ما أبداه و سبحانه من باد ما أقدسه و سبحانه من قدوس ما أطهره و سبحانه من طاهر ما أزكاه و سبحانه من زكي ما أهداه و سبحانه من هاد ما أصدقه و سبحانه من صادق ما أعوده و سبحانه من عواد ما أفطره و سبحانه من فاطر ما أرعاه و سبحانه من راع ما أعونه و سبحانه من معين ما أوهبه و سبحانه من وهاب ما أتوبه و سبحانه من تواب ما أسخاه و سبحانه من سخي ما أنصره و سبحانه من نصير ما أسلمه و سبحانه من سلام ما أشفاه و سبحانه من شاف ما أنجاه و سبحانه من منج ما أبره و سبحانه من بار ما أطلبه و سبحانه من طالب ما أدركه و سبحانه من مدرك ما أرشده و سبحانه من رشيد ما أعطفه و سبحانه من متعطف ما أعدله و سبحانه من عدل ما أتقنه و سبحانه من متقن ما أكفله و سبحانه من كفيل ما أشهده و سبحانه من شهيد ما أحمده و سبحانه هو الله العظيم و بحمده و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر و لله الحمد و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم دافع كل بلية و حسبنا الله و نعم الوكيل
دعای الصحیفه به نقل از کتاب مصباح کفعمی :
سبحان الله العظيم و بحمده سبحانه من إله ما أقدره و سبحانه من قدير ما أعظمه و سبحانه من عظيم ما أجله و سبحانه من جليل ما أمجده و سبحانه من ماجد ما أرأفه و سبحانه من رءوف ما أعزه و سبحانه من عزيز ما أكبره و سبحانه من كبير ما أقدمه و سبحانه من قديم ما أعلاه و سبحانه من علي] عال [ما أسناه و سبحانه من سني ما أبهاه و سبحانه من بهي ما أنوره و سبحانه من منير ما أظهره و سبحانه من ظاهر ما أخفاه و سبحانه من خفي ما أعلمه و سبحانه من عليم ما أخبره و سبحانه من خبير ما أكرمه و سبحانه من كريم ما ألطفه و سبحانه من لطيف ما أبصره و سبحانه من بصير ما أسمعه و سبحانه من سميع ما أحفظه و سبحانه من حافظ ما أملأه و سبحانه من ملي ما أوفاه و سبحانه من وفي ما أغناه و سبحانه من غني ما أعطاه و سبحانه من معط ما أوسعه و سبحانه من واسع ما أجوده و سبحانه من جواد ما أفضله و سبحانه من مفضل ما أنعمه و سبحانه من منعم ما أسيده و سبحانه من سيد ما أرحمه و سبحانه من رحيم] راحم [ما أشده و سبحانه من شديد ما أقواه و سبحانه من قوي ما أحمده و سبحانه من حميد ما أحكمه و سبحانه من حكيم ما أبطشه و سبحانه من باطش ما أقومه و سبحانه من قيوم ما أدومه و سبحانه من دائم ما أبقاه و سبحانه من باق ما أفرده و سبحانه من فرد ما أوحده و سبحانه من واحد ما أصمده و سبحانه من صمد ما أملكه و سبحانه من مالك ما أولاه و سبحانه من ولي ما أعظمه و سبحانه من عظيم ما أكمله و سبحانه من كامل ما أتمه و سبحانه من تام ما أعجبه و سبحانه من عجيب ما أفخره و سبحانه من فاخر ما أبعده و سبحانه من بعيد ما أقربه و سبحانه من قريب ما أمنعه و سبحانه من مانع ما أغلبه و سبحانه من غالب ما أعفاه و سبحانه من عفو ما أحسنه و سبحانه من محسن ما أجمله و سبحانه من مجمل ما أقبله و سبحانه من قابل ما أشكره و سبحانه من شكور ما أغفره و سبحانه من غفور ما أصبره و سبحانه من صبور ما أجبره و سبحانه من جبار ما أدينه و سبحانه من ديان ما أقضاه و سبحانه من قاض ما أمضاه و سبحانه من ماض ما أنفذه و سبحانه من نافذ ما أحلمه و سبحانه من حليم ما أخلقه و سبحانه من خالق ما أرزقه و سبحانه من رازق ما أقهره و سبحانه من قاهر ما أنشأه و سبحانه من منشئ ما أملكه و سبحانه من مالك ما أولاه و سبحانه من وال ما أرفعه و سبحانه من رفيع ما أشرفه و سبحانه من شريف ما أبسطه و سبحانه من باسط ما أقبضه و سبحانه من قابض ما أبداه و سبحانه من باد ما أقدسه و سبحانه من قدوس ما أظهره و سبحانه من ظاهر ما أزكاه و سبحانه من زكي ما أهداه و سبحانه من هاد ما أصدقه و سبحانه من صادق ما أعوده و سبحانه من عواد ما أفطره و سبحانه من فاطر ما أرعاه و سبحانه من راع ما أعونه و سبحانه من معين ما أوهبه و سبحانه من وهاب ما أتوبه و سبحانه من تواب ما أسخاه و سبحانه من سخي ما أنصره و سبحانه من نصير ما أسلمه و سبحانه من سلام ما أشفاه و سبحانه من شاف ما أنجاه و سبحانه من منج ما أبره و سبحانه من بار ما أطلبه و سبحانه من طالب ما أدركه و سبحانه من مدرك ما أرشده و سبحانه من رشيد ما أعطفه و سبحانه من معطف ما أعدله و سبحانه من عدل ما أتقنه و سبحانه من متقن ما أحكمه و سبحانه من حكيم ما أكفله و سبحانه من كفيل ما أشهده و سبحانه من شهيد ما أحمده و سبحانه هو الله العظيم و بحمده و الحمد لله و لا إله إلا الله و الله أكبر و لله الحمد و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم دافع كل بلية و حسبنا الله و نعم الوكيل
باطل کردن طلسم .به کمک دعای الصحیفه.انواع دعاوطلسم.گنج یابی وکشف عتیقه ها.دعاخوشبختی